A GLANCE AT ISLAMIC PARADISE !!!نگاهي به بهشت اسلامي


!!!نگاهي به بهشت اسلامي

A GLANCE AT ISLAMIC PARADISE


ISLAMIC FREEDOM & SECURITY
امنيت وآزادي در جامعه اسلامي
 








ISLAMIC CULTURE, EDUCATION & HEALTH
تمدن، بهداشت و درمان و آموزش و پرورش در حکومت اسلام


 


 


 
 

ISLAMIC SOCIAL SECURITY, COMPASSION & COMFORT
امنيت اجتماعي و آسايش در اسلام
 






ISLAMIC MOTHERS & CHILDREN'S SECURITY & RIGHTS
امنيت و آسايش و حقوق مادران و کودکان در اسلام
 



 
 
 
 
Are Mullahs' Children in the same situation?
 



 

از آثار تمدن اسلامي؛ عکسهايي از يک جنين در کنار خيابان




ISLAMIC HAPPINESS & COMPASSION
نشاط، شادي، رحم وشفقت اسلامي

 


Floggings, a Savage Arabian-Islamic Practice


An Islamic militant grabs an Iranian boy onAfrica Avenue in Tehran for celebrating Iran 's victory in Asian soccer finals!An Islamic militant grabs an Iranian boy onAfrica Avenue in Tehran for celebrating Iran 's victory in Asian soccer finals!

ISLAMIC PEACE & PROSPERITY

برابري، عزت ، سربلندي و رفاه اجتماعي که ملايان و اسلام براي ايرانيان به ارمغانآورند


 A mullah is playing game in the Islamic parliament
ويک آخوند در حال بازي با موبايل در مجلس اسلام!




مراسم سينه زني و قمه زني






 

اگر اين فريب خوردگان بهشت را باور دارند پس بايد بپذيرند که هم اکنون مولا حسينشان
در بهشت به بهترين صورت مورد پذيرايي حوريان قرار ميگيرد بنابرين
در خيابانها براه افتادن و همچون ديوانگان برسر و روي خود کوفتن ديگر براي چيست؟

بهتر نيست که اينان نيرويشان را در جهت سازندگي و ريشه کن کردن فقر
و گرسنگي مردم زنده کشورشان استفاده کنند؟


آيا اين بينوايان ميدانند براي چه کسي سينه ميرنند و همچون
مجنونان از سر و روي خود و فرزندان خود
خون جاري ميکنند؟


 
WHAT HAS HAPPENED TO
THE CHILDREN OF DARIUS?


براستي چه برسر فرزندان داريوش آمده؟

در اینخاک زرخیز ایران زمیننبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود
چو مهر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان
همه بنده ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما
چه شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟
خرد را فکندیم این سان زکار
نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کندبه یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوریم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ